اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۱۰۶۳

۱

کشت چون صیدم سگ یار و کشد در خاک هم

وه که کرد از تیغ او محرومم از فتراک هم

۲

خوانده ام خاک رهت خود را و میترسم هنوز

کاشکی بودی فروتر پایه یی از خاک هم

۳

گشته خاموشم ولیکن از شکاف سینه ام

ناله ها خیزد ز غم صد آه آتشناک هم

۴

ایکه میگویی نهان کن راز عشقش چون کنم

چون دل صدپاره دارم سینه صد چاک هم

۵

جان اهلی سوی هر آلوده یی منگر که نیست

قابل آیینه حسن تو جان پاک هم

تصاویر و صوت

نظرات