
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۱۰۶۸
۱
تو در چمن چو نباشی گل و سمن چکنم
کجا برم گل و نظاره چمن چکنم
۲
گل آتشی است پی سوز عاشقان بیتو
منش بدامن و در جیب پیرهن چکنم
۳
ز گشت باغ بیاران گرم شکیبد دل
دمی که هرکس و یاری شوند من چکنم
۴
گرفتم آنکه فریب دل از جدایی تو
ز بوی گل بتوان داد خویشتن چکنم
۵
شکایتی که مرا از تو است چون اهلی
بیک زبان چه بگویم بیک سخن چکنم
نظرات