
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۱۰۸۷
۱
چو چاره از غم خونخواره نمییابم
جز آنکه جان بدهم چاره یی نمی یابم
۲
بهار عمر خزان کردم از غمت ایگل
هنوز فرصت نظاره یی نمی یابم
۳
ز دست جور تو آواره جهان گشتم
ولیک همچو خود آواره یی نمی یابم
۴
هنوز تیره شبم با هزار مشعل آه
شبی که همچو تو مهپاره یی نمی یابم
۵
خوشم بخواری دل با هزار زخم زبان
بسختی دل خود خاره یی نمی یابم
۶
شبم نمیرود از غصه خواب اگر روزی
ملامتی ز ستمکاره یی نمی یابم
۷
بجان دوست که هرگز ز خانقه اهلی
صفای محبت میخواره یی نمی یابم
نظرات