
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۱۰۹
۱
تاخریدار تو شد گل آبرو صدجا فروخت
هرکه یوسف میخرد نتاوند استغنا فروخت
۲
بهر آن ترسا پسر گر جان فروشم عیب نیست
پیر ما دنیا و دین در خانه ترسا فروخت
۳
بنده خوبان ز ناز هر دو کون آزاده است
هرکه عاقل بود در کوی بتان خود را فروخت
۴
دیدمش دیشب که در کوی مغان می میخرید
آنکه زهد و پارسایی پیش ما صدجا فروخت
۵
نقد عیش از کف مده اهلی که جنت نسیه است
از پی آن نسیه نتاون عیش خود نقدافروخت
تصاویر و صوت

نظرات