
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۱۱۰۴
۱
نه کس ز بهر تو یارم نه یار کس من هم
نه دوست غیر تو دارم کسی نه دشمن هم
۲
طمع بعمر ابد از حیات وصلم بود
کنون ز هجر تو راضی شدم بمردن هم
۳
دریغ کشت جوانی که برق پیری سوخت
برفت خرمی ما بباد و خرمن هم
۴
نشاط گمشده می جویم و نمی یابم
ز عیش مطرب و ساقی و گشت گلشن هم
۵
فغان ز تیره شبی، وه کجا شد آن شبها
که آمدی بدرم مه زبام و روزن هم
۶
جفا کش همه خلقیم و دست ما کوتاه
نمیرسد بگریبان کس بدامن هم
۷
چراغ اهلی دلخسته برفروز از وصل
که جان چو شمع گدازد ز فرقت و تن هم
تصاویر و صوت

نظرات