
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۱۱۱۱
۱
چند این دل سودازده را پند بگویم
دیوانه شدم بیهده تا چند بگویم
۲
سوگند دهندم که کنم ترک تو ای بت
کفرست که ترک تو بسوگند بگویم
۳
درد دل دیوانه بدیوانه توان گفت
سودی ندهد گر بخردمند بگویم
۴
هرگز نرود از دل من تلخی حسرت
هر چند کزان لعل شکر خند بگویم
۵
شیرین نشود جز بگزیدن لبم از قند
تا کی بزبان من سخن قند بگویم
۶
هرگز که غم بنده خورد؟ به ز خداوند
آن به که غم خود بخداوند بگویم
۷
اهلی لب او کی دلم از بند گشاید
هرچند که صد نکته دلبند بگویم
نظرات