
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۱۱۱۴
۱
خواهم غبار گردم از کوی او بر آیم
... از کوی او بر آیم
۲
در صحبت حریفان از چشم اشکبارم
طوفان غم برآید چون من ز در درآیم
۳
سوزم ز شوق رویت وز رشک همدمانت
هرچند بیش سوزم پیش تو کمتر آیم
۴
من ذره حقیرم در خاک ره فتادم
ای آفتاب بنگر کز خاک ره برآیم
۵
گوش تو با حریفان من در فغان چو بلبل
باد است پیشت ایگل حرفی که من سرایم
۶
از طعنه حسودان جانم بر آید از تن
هرگاه همچو اهلی سوی تو دلبر آیم
نظرات