
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۱۱۴۳
۱
خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن
ولی گرانی سر کی بر آن توان دیدن
۲
مرا ز تیغ تو بر استخوان بود زخمی
که همچو پسته توان مغز استخوان دیدن
۳
ز تیر غمزه که تاب آرد ای کمان ابرو
دو چشم ترک تو در خانه کمان دیدن
۴
نشاط این من و یعقوب خسته میدانیم
جمال یار سفر کرده ناگهان دیدن
۵
ز اشک گرم کشد میل دیده را اهلی
که کوری است رخت پیش مردمان دیدن
تصاویر و صوت

نظرات