
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۱۱۴۶
۱
شبی با نامرادان باش و ترک خود مرادی کن
درآ چون آفتاب از در شب و تا روز شادی کن
۲
من آخر کشته خواهم شد برسوایی زعشق تو
اگر خواهی نهانم کش وگر خواهی منادی کن
۳
دلا گر همدمی با نو غزالان آرزو داری
چو مجنون ترک مردم گیر و رو در کوه و وادی کن
۴
تو میخواهی مراد و نامرادت دوست میخواهد
دلا چون این مراد اوست با ما نامرادی کن
۵
نهاد چرخ کجرو با کسی کی راست میگردد
بمهر ظاهرش منگر حذر از کج نهادی کن
۶
بنور عقل در عالم ره شادی که میباید
درین ظلمت سرا اهلی چراغ عقل هادی کن
نظرات