
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۱۱۴۷
۱
گر شوم خاک ره و سبزه دمد از گل من
حسرت سبزه خطت نرود از دل من
۲
ای چراغ نظر و شمع شبستان همه
یکشب از شمع رخ افروخته کن محفل من
۳
قصه درد دل از داغ تو تا کی گویم
آه ازین درد دل و وای ز داغ دل من
۴
دانه خال تو حاصل نشد از خرمن عمر
گو ببر باد فنا خرمن بیحاصل من
۵
مگذر از من که سرم کوی تو زان منزل ساخت
که فتد سایه سرو تو بسر منزل من
۶
ساقی امشب مه من مست و سر افشان سازش
که بمستی مگر آنسرو شود مایل من
۷
رخت در کعبه مقصود کشم چون اهلی
گر ببندد اجل از کوی بتان محمل من
تصاویر و صوت

نظرات