اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۱۱۵

۱

لوح خاک ما به خون نقش از دل صد چاک ماست

عاشقان را تخته تعلیم لوح خاک ماست

۲

خرمن آسودگان هرگز جوی از غم نسوخت

برق محنت در پی مشتی خس و خاشاک ماست

۳

هر کجا در گلخنی دیوانگان را مجلسی است

شمع آن مجلس چراغ آه آتشناک ماست

۴

حسن او در چشم و دل هر روز از روزی بهست

وین زفیض خاطر صافی و چشم پاک ماست

۵

کشته عشقم که می گوید بآواز بلند

صید دولت می کند هر سر که در فتراک ماست

۶

نیست کار عاشقان باترک چشمش دوستی

فتنه ترکان شدن کار دل بی باک ماست

۷

غایت لطف است اگر ساقی کند چشمی به خشم

زهر چشمی کان شکر لب می کندتریاک ماست

۸

حسن روی آن پری-رخسار، اهلی! چشم عقل

در نمی یابد که بیش از دیده‌ی ادراک ماست

تصاویر و صوت

نظرات