
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۱۱۵۵
۱
نشاید با لبت غیری چو طوطی همنفس دیدن
که از خال تو هم نتوان برین شکر مگس دیدن
۲
بهشت وصلت از جور رقیبان دوزخ من شد
که در یک دیدنم صد بار باید پیش و پس دیدن
۳
قفس بر مرغ جانم ای اجل بشکن که مشکل شد
حریفان را به گل در حرف و خود را در قفس دیدن
۴
مرا از دیدنت گر دین و دنیا شد چه غم باشد
که میارزد دو عالم بر جمالت یک نفس دیدن
۵
اگر بخت زبون دارد چنین دست مرا کوته
به شاخ آرزو هرگز نخواهم دسترس دیدن
۶
چو یعقوب از غم یوسف ز عالم دیده پوشیدم
که من بیدوست در عالم نخواهم هیچکس دیدن
۷
نظر بر غیر اهلی را دو جر مست ای گل خندان
یکی از گل نظر بستن یکی بر خار و خس دیدن
نظرات