اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۱۱۶۴

۱

می‌میرم و خار غمت از جان نمی‌آید برون

خاری که ره در جان کند آسان نمی‌آید برون

۲

وه‌وه چه نازک می‌دمد گر در رخت خط سیه

بر گرد گل زین خوب‌تر ریحان نمی‌آید برون

۳

من کشته آن کز تنم تیر تو ره در دل کند

یاران به غم کز سینه‌ام پیکان نمی‌آید برون

۴

عیبم مکن کز سوز دل روشن ز چاک سینه‌ام

آتش چو سر زد شعله‌اش پنهان نمی‌آید برون

۵

جان سوخت اهلی را ز غم دلسوز از آن شد ناله‌اش

در دل نگیرد هر نفس کز جان نمی‌آید برون

تصاویر و صوت

کلیات اشعار مولانا اهلی شیرازی به اهتمام و تصحیح حامد ربانی ۱۳۴۴ - تصویر ۶۵

نظرات