
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۱۱۶۷
۱
آشفته ام از هجر و تو آشفته تر از من
من بیخبر از خویش و تو هم بیخبر از من
۲
گفتم که صنوبر غم قدت برد از دل
او نیز خرابست بصد دل بتر از من
۳
از پند عزیزان زره خواری عشقت
گر من گذرم عشق ندارد گذر از من
۴
گرد دل از آهستگی خواهش جورت
عشق تو فرو شست بخون جگر از من
۵
چونشمع من استاده بجان بهر هلاکم
میرم ز فرح گر بودت میل سر از من
۶
کارم چو مه نو بتمنا می کشد از هجر
خورشید صفت گر نکنی کم نظر از من
۷
اهلی قدری دامنم آلوده گر از می
شاید که قضا عفو کند اینقدر از من
تصاویر و صوت

نظرات