
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۱۱۷۵
۱
ایشوخ پر کرشمه کم التفات من
تلخست بی لب شکرینت حیات من
۲
من جرعه حیات هوس داشتم ز خضر
خط لبت نوشت بکوثر برات من
۳
آب دهان بخاک فکندی و خضر گفت
ایخاک رهگذار تو آب حیات من
۴
با آن فسون غمزه چه سنجد فسانه ام
باطره ات چکار کند ترهات من
۵
چون میرم از هوای تو خوانند عاشقان
درس وفای عشق ز لوح وفات من
۶
عیسی دمی که میکشد و زنده میکند
او را چه غم بود ز حیات و ممات من
۷
اهلی بعشقبازی و منصوبه غمت
مجنون که شاه عرصه عشق است مات من
نظرات