
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۱۱۷۶
۱
کام دلم از وصل بیک سجده روا کن
اینکار نه از بهر من از بهر خدا کن
۲
محنت زده و تیره دل از شام فراقم
ای صبح سعادت نظری جانب ما کن
۳
داغیست ز تبخاله می بر لب لعلت
زخم دل مارا هم ازین داغ دوا کن
۴
گر عرضه کنی حال خود ای باد بر آنگل
درد دل ما از سخن خویش ادا کن
۵
چون زلف بتان کار ز تدبیر به پیچست
خواهی که شود راست بتقدیر رها کن
۶
گر یار کند ناز، ترا کار نیازست
هرچند که دشنام دهد دوست دعا کن
۷
اهلی نه تو گفتی که شوم کشته بپایش
بر عمر وفا نیست تو بر عهد وفا کن
نظرات