اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۱۱۸۴

۱

وقت مرگ از سخنی درد مرا تسکین کن

تلخی زهر اجل در دل من شیرین کن

۲

من نگویم که مرا عشوه وصل تو دواست

تو بهر شیوه که خواهی دل من تسکین کن

۳

سیرت از غمزه دیدار نشاید دیدن

یکنفس خواب کن و دیده من بالین کن

۴

گر بر آنی که پس از مرگ به کوثر برسم

یک دو حرف از لب شیرین خودت تلقین کن

۵

دیده ام پاس خیالت تو بخار مژه داشت

ناوک خود همه در دیده من پرچین کن

۶

زرد رویم مهل ای گریه درین آخر عمر

چون خزان چهره‌ام از خون‌جگر رنگین کن

۷

در خم زلف تو اهلی دل مسکین خون کرد

زلف مشکین بگشا فکر دل مسکین کن

تصاویر و صوت

نظرات