
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۱۲۰
۱
تا نقش نعل اسبت محراب اهل دین است
عشاق را سجودی در هر گل زمین است
۲
ای آفتاب اگر من سر گشته ام چو ذرّه
من خود برین نبودم چرخ فلک برین است
۳
طوفان آتشی تو عالم بسوخت حسنت
یا آفتاب محشر طالع زبرج زین است
۴
از سجدهی تو ما را ای بت کسی کند منع
کان بی بصر نبیند حرفی که بر جبین است
۵
فردا بهشت و کوثر روی و لب تو باشد
گر خلق در گمانند پیش من این یقین است
۶
تنها نه آن غزالش جمعی سگان گرفتند
هرجا که یوسفی هست صد گرگ در کمین است
۷
اهلی نصیحت تو ننشست در دل من
زان تیز غمزه ام گو حرفی که دل نشین است
نظرات