
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۱۲۰۶
۱
هرچند که دیدم همه جور و ستم از تو
بازآ که گناه از من و لطف و کرم از تو
۲
پیش آ قدمی تا بسپارم بتو جان را
جان باختن از جانب من یک قدم از تو
۳
خورشید جهانی تو و ما سوخته حالان
آن ذره، که داریم وجود از عدم تو
۴
هرگز بجز از شکر عطای تو نگفتیم
با آنکه هزاران گله داریم هم از تو
۵
گر تشنه لبی را بدهی جرعه آبی
دریای حیاتی، نشود هیچ کم از تو
۶
اهلی غم خود خور که بتانرا غم کس نیست
گر کشته شوی نیز کسی را چه غم از تو
تصاویر و صوت

نظرات