
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۱۲۰۹
۱
مرغ دلم که کشته شد از چشم مست تو
در خون و خاک چند بغلطد ز دست تو
۲
بنشین دمی و مجلس ما را فروغ ده
کز بزم عیش نیست غرض جز نشست تو
۳
نگشاید از نشاط دل تنگ عاشقان
تا ناوکی گشاد نیابد ز شست تو
۴
ساقی بیا که صحبت صوفیست جانگداز
جانپرور است صحبت رندان مست تو
۵
خون دلم چو می لب لعلت خورد مدام
مخموریش مباد لب می پرست تو
۶
پستی مکش ز چرخ بلند ایدل حزین
همت بلند دار که چرخ است پست تو
۷
اهلی شکست شیشه عمر تو بهر یار
و آن سنگدل نداشت غمی از شکست تو
نظرات