
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۱۲۱۲
۱
صیدم نکرد غنچه لبی جز بگفتگو
من مرغ زیرکم ندهم دل برنگ و بو
۲
من کیستم که دولت وصلش کنم خیال
خوش دولتی است گر گذرم در خیال او
۳
در کعبه شرف چو سعادت نشد رفیق
اینهم سعادتی است که میرم بجستجو
۴
داند که ملک حسن بود زان او از آن
شاهانه میکند سخن آنشوخ تندخو
۵
اهلی بسوز اگر هوست پاکدامنی است
کین خرقه تو پاک نگردد بشست و شو
تصاویر و صوت

نظرات