اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۱۲۲۸

۱

بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار او

باشد کزین خون جگر رنگی برآرد کار او

۲

مردن بسی اسان بود هرچند کز حرمان بود

گر در مذاق جان بود شیرینی گفتار او

۳

آنسرو ما چالاک شد عاشق کشی بی باک شد

خواهد بسی سر خاک شد از جلوه رفتار او

۴

بیروی آنگل پیرهن چندان بگریم در چمن

کاخر دمد از اشک من گل بر سر دیوار او

۵

بازار او گر بنگری صدماه دارد مشتری

گم شد چو یوسف صد پری از گرمی بازار او

۶

بی سرو قد نورسی گلشن بود خار و خسی

جنت نمیخواهد کسی بی نعمت دیدار او

۷

از ابر چشم خونفشان اهلی نماند تشنه جان

ضایع نگردد در جهان حال دل افکار او

تصاویر و صوت

نظرات