
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۱۲۲۹
۱
پیش پای خود ببین شاد از غم مردم مشو
چاه در راه است چون یوسف بخوبی گم مشو
۲
در بهشت آدم بیک گندم چو ارزانی نبود
از جهان گو حاصل ما نیز یک گندم مشو
۳
سرزنش کم کن که نتوان گفت مور خسته را
کز سمند سرکشان فرسوده زیر سم مشو
۴
ساقیا چون نقد هستی میرود آخر ز دست
جان من تا میدهد دستت ز پای خم مشو
۵
خرقه را صوفی به می کن صاف اگر دلزندهای
مرده پشمینهای چون کرم ابریشم مشو
۶
حاصل دنیا نباشد هیچ غیر از مردمی
با شک او خوش برآ اهلی و نامردم مشو
نظرات