اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۱۲۴

۱

ما گرچه گداییم وفا در خور ما نیست

حیف است که یاری چو ترا هیچ وفا نیست

۲

صاف می عشرت همه را داد وصالت

چون دور من آمد بجز از درد جفا نیست

۳

هرچند به خشمی مکشم تیر خود از دل

بگذار که آزار دل خسته روا نیست

۴

عمرم همه در تیرگی هجر به سر رفت

داد از شب هجر تو مگر روز جزا نیست

۵

ذرات جهان مهر رخ خوب تو دارند

این پرتو خورشید جهان تاب کجا نیست

۶

تنها نه ترا نیست سر کشته محنت

فتراک ترا هم سر این بی سر و پا نیست

۷

هر سگ که درآمد به سر کوی تو جا کرد

اهلی است که تورا به سر کوی تو جانیست

تصاویر و صوت

نظرات