اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۱۲۵

۱

زان در پی یارم که عنانم به کف اوست

بر من چه گناه است کشش از طرف اوست

۲

او تشنه به خون من و گر من سگ اورا

سنگی رسد از حادثه جانم هدف اوست

۳

شاید که دل غمزدگان بشکند از جور

آن گوهر پاکیزه که دلها صدف اوست

۴

برخاست دگر ساقی سرمست من از جا

ساغر بکف و دیده پرخون به کف اوست

۵

چون آب بقا گرچه دهد جان زلب آن شوخ

دلسوخته را بیم هلاک از شعف اوست

۶

مارا به بهشت است هوس نعمت دیدار

حیوان صفتان را سر آب و علف اوست

۷

اهلی رخ از آن کعبه مقصود نتابد

گر در ره او کشته شود هم شرف اوست

تصاویر و صوت

نظرات