
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۱۲۵۵
۱
ساقیا، باده بدین مست دل افتاده مده
مستم از خون دل خود دگرم باده مده
۲
منعم ای پیر ره از هر چه کنی میشنوم
توبه از دست نگارین و رخ ساده مده
۳
تو گرفتار خودی پند تو بنداست ایشیخ
برو و زحمت رندان دل آزاده مده
۴
جنت و می طلبد زاهد و ساقی گوید
که ز کف جنت نقد و می آماده مده
۵
آب حیوان مطلب همچو سکندر زنهار
عمر بر باد پی روزی ننهاده مده
۶
برو ای صورت چین و زخدا شرم بدار
حسن خود جلوه بر آن حسن خداداده مده
۷
اهلی از سنگ ملامت اگر هست حذر
دل دیوانه بخوبان پریزاده مده
نظرات