
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۱۲۶۶
۱
بد فرصتت چرخ فلک تن فرو مده
می ده اگر فلک ندهد کام گو مده
۲
میدزدد از جمال تو آیینه رنگ حسن
ای آفتاب حسن بآیینه رو مده
۳
منع شمیم زلف مکن گر بما رسد
هرگز کسی بمشک نگفتست بو مده
۴
آنرا که خضر دست نگیرد بجرعه یی
گو آبروی خویش پی آب جو مده
۵
گر آرزوی باده بود بی لب توام
گو جام بخت هرگزم این آرزو مده
۶
مخمور عشق را لب میگون دوا کند
اهلی خموش و درد سر از گفتگو مده
نظرات