
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۱۲۶۷
۱
در حسرت تو مردن ما از حیات به
بی التفاتیت ز هزار التفات به
۲
صد جان فدای باده عشقت که این شراب
هرچند آتش است ز آب حیات به
۳
کی نیشکر چو قد تو شیرین شمایل است
کاین نخل میدهد رطبی از نبات به
۴
بازی خورد فرشته از آنرخ چه جای عقل
ایشاه حسن، عقل درین عرصه مات به
۵
اهلی کسیکه عاشق و مست است و پاکباز
انصاف اگر بود ز ملک در صفات به
نظرات