اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۱۲۶۹

۱

از خواب جامه چاک و پریشان برآمده

صبح قیامتش ز گریبان برآمده

۲

ای مردم دو دیده به کشتی چشم من

بنشین که از فراق تو طوفان برآمده

۳

دور از گل رخ تو چو مجنون گریستم

چندانکه گل ز خار مغیلان برآمده

۴

هرگه که آهی از غم داغت کشیده ام

دودی ز خرمن مه تابان برآمده

۵

تا خط دمید گرد رخ روحپرورت

چون من هزار سوخته از جان برآمده

۶

جان خوش بود بپای تو دادن بهر طرف

هرجا که بیتو مانده پریشان برآمده

۷

اهلی چو کوهکن چه کنی ناله از هلاک

کاین کار سخت برتو خوش آسان برآمده

تصاویر و صوت

نظرات