اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۱۲۸

۱

به عقل در ره عشق تو خانه نتوان ساخت

که هرچه عقل بنا کرد عشق ویران ساخت

۲

فرشته بر دل جمع منش حسد بودی

رخت به زلف پریشان مرا پریشان ساخت

۳

بدست فتنه گریبان من از آن شوخست

که اشک لعل مرا تکمه گریبان ساخت

۴

عزیز من به سهی قامتان یوسف رخ

نظر مکن که مرا خوار عشق ایشان ساخت

۵

چو کبک مست مرو غافلانه ره اهلی

که دام حادثه صیاد فتنه پنهان ساخت

تصاویر و صوت

نظرات