اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۱۲۸۱

۱

در وقت گل چو غنچه چرا دل فسرده‌ای

جامی بکش بشادی گل ورنه مرده‌ای

۲

ساقی شراب تلخ ترا خوشگوار نیست

عیب نمی‌کنم که چو من خون نخورده‌ای

۳

سر می‌زند اشعه نورت چو آفتاب

از چشم‌های پرده چه در زیر پرده‌ای

۴

گیرم که مدعی همه عالم ز رشک سوخت

غم نیست چون تو در دل ما خانه کرده‌ای

۵

خرمن چو گل به باده ای سرو پیش یار

در خاکدان دهر چرا پا فشرده‌ای

۶

اهلی چه عاشقی که نمیری ز درد عشق

ناموس اهل عشق تو بی‌درد برده‌ای

تصاویر و صوت

کلیات اشعار مولانا اهلی شیرازی به اهتمام و تصحیح حامد ربانی ۱۳۴۴ - تصویر ۴۶۶

نظرات