
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۱۲۸۲
۱
عالمی را تو به شوخی دل و جان سوختهای
ای پسر این همه شوخی ز که آموختهای
۲
با دل زار مرا باز بسوزی بچه رنگ
که چو گل چهره به صد رنگ بر افروختهای
۳
چشم من چون نگرد بیتو جمال دگران
که از آن سوزن مژگان نظرم دوختهای
۴
همه آفاق خریدار تو زانند که تو
یوسف خود به زر ناسره بفروختهای
۵
عاشق سوخته پروانه شد ای بلبل مست
تو چو سوسن به زبان عاشق دلسوختهای
۶
اهلی از دانه اشکی چه غم از دل برود
با چنین خرمن غمها که تو اندوختهای
تصاویر و صوت

نظرات