
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۱۲۹۴
۱
با دل چه چاره سازم کز آرزوی رویی
صد پاره گشت و دارد هر پاره آرزویی
۲
هر سو بمهربانی در کار من طبیبی
من خود هلاک مردن از داغ تندخویی
۳
مردیم از خموشی بگذار تا برآریم
از گریه هایهایی وز ناله هایهویی
۴
رسوای شهر و کویم آخر چنین برآید
اورا که یار باشد همچون تو جنگجویی
۵
اهلی که عار کردی از تخت پادشاهی
آخر ببین که قانع گشته بخاک کویی
نظرات