
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۱۳۱
۱
گر بدامن گردی از آن رهگذر می بایدت
دامنی از دامن گل پاک تر می بایدت
۲
گر امید وصل باشد در قیامت دور نیست
ایکه عاشق میشوی صبر اینقدر می بایدت
۳
ورچراغ وصل میخواهی که افروزی چو شمع
آه گرم و گریه شام و سحر می بایدت
۴
گر دلت خواهد که نور دیدها باشی چو شمع
جان من دلجویی اهل نظر می بایدت
۵
ای که گویی فکر وصل او به نقد جان کنم
راست می پرسی زمن فکری دگر می بایدت
۶
دست از خود همچو طوطی باید اول شستنت
اهلی از لعل لب او گر شکر می بایدت
نظرات