
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۱۳۱۸
۱
از من خبر ای پسر نداری
عاشق شده ام خبر نداری
۲
ما را بفغان میار از غم
گر طاقت دردسر نداری
۳
از زندگی ام چرا ملولی
شمشیر جفا مگر نداری
۴
خواهم که نظر بپوشم از جان
از بسکه بمن نظر نداری
۵
اهلی چه خوش آنکه رخ براهش
بر خاک نهی و بر نداری
نظرات