
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۱۳۳۳
۱
کاشکی ز اول بمن این کینه داری داشتی
تا دلم در کف عنان اختیاری داشتی
۲
رخ ز من میتابد اکنون وه چه سان یاد آورم
آنکه بر آمد شد من اتنظاری داشتی
۳
شد دلم محروم ازو با آنکه از نزدیکیش
گه خیال بوسه گه میل کناری داشتی
۴
خود چو نقصان آمدی با قدر آنسلطان حسن
گر چو من مسکین گدای خاکساری داشتی
۵
جرم یاران نیست اهلی را گناه از طالع است
ورنه همچون دیگران او نیز یاری داشتی
نظرات