اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۱۳۳۵

۱

بسکه دل در سینه من سوخت داغ دلبری

هر نفس کز دل بر آرم نیست بی خاکستری

۲

آه از آن دلشادی اول که خنجر برکشید

وای از آن نومیدی آخر که ز در بر دیگری

۳

نیست جای کشتگان تیغ تو صحرای حشر

باید از بهر شهیدان تو دیگر محشری

۴

گو مباش اسباب عشرت زانکه مارا بس بود

سینه با صد ناله چنگی، دل پر از خون ساغری

۵

عاقبت اهلی گلی از خار غم خواهد دمید

دردمندی را که از شاخ طرب نبود بری

تصاویر و صوت

نظرات