
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۱۳۴۶
۱
نظر ز آن نوغزال ایدل به بیداری تو میپوشی
تو پنداریکه بیداری ولی در خواب خرگوشی
۲
لب عیسی دم جانبخشی اورا خدا دادش
تو باری از حسد ایچشمه حیوان چه میجوشی
۳
من از شیرین لبت ایمه بتلخی میخورم حسرت
تو باری خون تلخ من عجب شیرین همی نوشی
۴
چه سازم با فغان گر روی زرد از دیگران پوشم
برو ای اشک خونین پرده بر کارم چه میپوشی
۵
چو اهلی گر خموشم صد علم زد بر فلک آهم
ز بیداد فغان فریاد میدارم ز خاموشی
تصاویر و صوت

نظرات