
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۱۳۵
۱
زبخت بد جگرم از جفای اوریش است
بلای بخت بدم از جفای او بیش است
۲
چه طالع است ندانم چه بخت شور است این
گه گر جهان همه نوش است بخت من نیش است
۳
حریف من نشود هیچ مهربان هرگز
همیشه مونس من دلبری جفا کیش است
۴
اگر چه کوه غمی پیش کوهکن آمد
هزار کوه بلا هر طرف مرا پیش است
۵
ز خط آن لب لعلم جگر بود پاره
فغان که نیش من است آنکه مرهم ریش است
۶
سلامت دو جهان بخش سر بلندان است
ملامت همه عالم نصیب درویش است
۷
اگر به خلق غمی می رسد ز بیگانه
بلا و محنت اهلی همیشه از خویش است
نظرات