
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۱۳۵۶
۱
ای بلعل شکرین چشمه حیوان کسی
هرکه مشتاق تو باشد چکند جان کسی
۲
از نمکدان دهانت جگرم میسوزد
چند از شوق تو سوزد دل بریان کسی
۳
اینچه ابرو و چه چشم اینچه دهان و چه لبست
از تو چون سیر شود دیده حیران کسی
۴
ای چه خورشید فلک بر افق بخت بلند
کی ترا غم بود از اشک چو طوفان کسی
۵
گر تو شمشیر کشی دست من و دامن صبر
نرسد دست فقیران بگریبان کسی
۶
خبر از داغ دل سوختگان کی دارد
او که آگه نشد از ناله پنهان کسی
۷
اهلی از ماه جبینان تو بمعراج وصال
کی رسی تا نزنی دست بدامان کسی
تصاویر و صوت

نظرات