
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۱۳۶۹
۱
صوفی تو نیی صافی از عشق چه میلافی
کاین عشق نمی بندد بی آینه صافی
۲
خوش آنکه طبیب من آمد بسر خسته
میداد ز لب شربت میخواند هوالشافی
۳
گفتم که تو چون عیسی گر مرده کنی زنده
حاجت بدعا نبود هرچند بود کافی
۴
مشتاقترم هر دم ساقی به می وصلت
بر تشنه مستسقی دریا نبود وافی
۵
اهلی به نسیم خود دل زنده کنش چون تو
هم گلبن مقصودی هم گلشن الطافی
نظرات