اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۱۳۷۴

۱

از جهان این بس که نانی خشک و آبی خوش کنی

وانگهی در گوشه یی افتی و خوابی خوش کنی

۲

گنج قارون صرف راه کعبه کردن هیچ نیست

سعی آن کن تا دل و جان خرابی خوش کنی

۳

ساقیا شاید که جرم می زدن عفوت کنند

گر دل مخموری از درد شرابی خوش کنی

۴

عیش پنهان خوش بود من نیز رخصت میدهم

گر توانی کز نکویان انتخابی خوش کنی

۵

ایخوش آنساعت که خندد شمع من اهلی و تو

چون سپند افتی در آتش اضطرابی خوش کنی

تصاویر و صوت

نظرات