
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۱۳۹۰
۱
بناوکی که مرا رخنه در درون کردی
کدورتهمه عمر از دلم برون کردی
۲
تو سرو ناز که گل را بناز میبویی
کجا بری دل ما را که غرق خون کردی
۳
چو گل بخرمن من عمر که خواهی آتش زد
که نوبهار رخ از باده لاله گون کردی
۴
رهم بسلسله زلف چون نمیدادی
مرا ز بهر چه سر حلقه جنون کردی
۵
دلم که شهره عالم به نیک نامی بود
فسانه همه شهرش بیک فسون کردی
۶
درین چمن همه جامیست ایفلک چونست
که جام نرگس مخمور سرنگون کردی
۷
ز دام هجر بمردن رسیده ام اهلی
مگو که چون برهاندت بگو که چون کردی
نظرات