اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۱۴۸

۱

عشق جانان راحت جان من بیچاره است

آتش دوزخ بهشت مرغ آتشخواره است

۲

تا گل رویش شکفت آن سرو دل با کس نماند

ور کسی دارد دلی چون غنچه هم صد پاره است

۳

این چنین کان سنگدل نرم از دم گرمم نشد

میشود معلوم کان دل نیست سنگ خاره است

۴

گر بعشق آواره شد مجنون که پرسد حال او

کاندرین وادی چو مجنون صدهزار آواره است

۵

سامری کز ساحران بیشش همی گیرند گوش

گوشه گیر از نرگس جادوی آه عیاره است

۶

عقل و حکمت چاره کار تو اهلی کی کند

چاره کار تو ای بیچاره ترک چاره است

تصاویر و صوت

نظرات