اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۱۴۹

۱

گرچه لب تشنه ز غم عاشق دلسوخته است

سینه چون غم به صد چاک و دهان دوخته است

۲

گرنه آن ماه جبین می طلبد دل به چراغ

شمع رخساره برای چه برافروخته است

۳

چند گویی که مشو بنده خوبان ناصح

بروای خواجه مرا کس بتو نفروخته است

۴

مهره بازی کند از شعبده هردم چشمش

این همه شعبده یارب ز که آموخته است

۵

دل دیوانه از آن خال سیه مور صفت

تخم سودا همه درجان من اندوخته است

۶

سوی اهلی نگر ای شمع چو پروانه تست

که تو تا چشم بهم میزنی او سوخته است

تصاویر و صوت

کلیات اشعار مولانا اهلی شیرازی به اهتمام و تصحیح حامد ربانی ۱۳۴۴ - تصویر ۱۳۸

نظرات