
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۱۵۰
۱
هرجا که بود یار و سرور است
غایب مشو از وی اگرت میل حضور است
۲
زخم دل ما مرهم صبرست علاجش
وین مرهم زخمی است که با درد صبور است
۳
معراج سعادت طلبی روی سوی عشق آر
کاندر ممر عقل ترقی به مرور است
۴
ساقی همه دم زهر غمی گر رسد از دور
هر کو به تو نزدیک ز غمها همه دور است
۵
صد فتنه شود زنده گر از عشق زنی دم
گویا نفس اهل محبت دم صور است
۶
با گل منشین تا نخوری خار ملامت
گر عشق ضروری است ملامت چه ضرور است
۷
اهلی مکنش سرزنش از سجده آن بت
گر بنده خطا کرد خداوند غفور است
نظرات