اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۱۶۰

۱

دوستان خواب اجل بی وصل یارم آرزوست

بیقرارم دور ازو یکدم قرارم آرزوست

۲

کار او جور است بامن جان بنومیدی کنم

ورنه چون شد مهربان بوس و کنارم آرزوست

۳

زندگی می بایدم چندانکه میرم پیش او

ورنه دیگر بهر چه کارم آرزوست

۴

اختیار از دست از آن دادم بمستی ای حریف

کامشب از می گریه بی اختیارم آرزوست

۵

حال من اهلی نگر کز درد آن نامهربان

آرزو دارم بمرگ و صد هزارم آرزوست

تصاویر و صوت

نظرات