اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۱۶۳

۱

پیش تو داد من ز جور زمانه است

اس شاه حسن عاشقم اینها بهانه است

۲

خوبان اسیر کوی تو ما خود که می شویم

جایی که صد پری سگ این آستانه است

۳

اخلاص ما مگر بکند در دل تو راه

ورنه فسون برای محبت فسانه است

۴

بر باد رفت آن همه عیشی که داشتیم

چیزی که مانده است غم جاودانه است

۵

اهلی، تو عشق خویش نهان نمی کنی ولی

این آه سینه سوز تو بس عاشقانه است

۶

هرچند که ابروی تو جز رهزن دین نیست

محراب دعاییست که در روی زمین نیست

۷

چون شرط وفا کردی اگر جور کنی باز

ما از تو ننالیم ولی شرط چنین نیست

۸

گیرم دگران قصه دردم به تو گویند

صد گونه سخن هست مرا قصه همین نیست

۹

تا گوشه ابروی تو منزلگه دلهاست

کس نیست که چون چشم خوشت گوشه نشین نیست

۱۰

اهلی بشکن شیشه ناموس و قدح گیر

اندیشه مکن هیچ که فکری به ازین نیست

تصاویر و صوت

نظرات