
اهلی شیرازی
شمارهٔ ۱۷۹
۱
سگ کوی تو که شب تا بسحر پیش من است
مهربانیش ز بهر جگر ریش من است
۲
غیرتم با تو چنان است که با خویش بدم
هرکه بیگانه زهمر تو بود خویش من است
۳
ازتو هر کو بشفاعت طلبد خون مرا
نیکخواه دل من نیست بداندیش من است
۴
تشنه لعل توام زهر من است آب حیات
هرچه پیش دگران نوش بود نیش من است
۵
مدعی خانه خرابست ازین رشک که دوست
گنج حسن است و خرابش دل درویش من است
۶
اهلی، از سجده آن بت نبود عیب مرا
بت پرستم من و این برهمنی کیش من است
تصاویر و صوت

نظرات