اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

شمارهٔ ۱۹۰

۱

همه دم ز درد عشقت دل زار من حزین است

همه درد روزیم شد چکنم نصیبم این است

۲

دل و دین گر از سجودت همه شد مرا همین بس

که زخاک راهت ای بت اثریم بر جبین است

۳

به رخ تو شهسوارا نه غبار خط برآمد

که بر آفتاب گردی زغبار مشک چین است

۴

تو که خرمن مرادی کرم از تو زیبد اما

کرمت به سر بلندان ستمت به خوشه چین است

۵

سر کویت ای سهی قد بود از بهشت خوشتر

به بهشت نیست عیشی که درین سرا زمین است

۶

من اگرچه بت پرستم تو مگو نظر بپوشان

رخ خود بپوش ای دل که بلای عقل و دین است

۷

بگشا کمند اهلی به شکار نو غزالی

که سگ رقیب او را همه وقت در کمین است

تصاویر و صوت

کلیات اشعار مولانا اهلی شیرازی به اهتمام و تصحیح حامد ربانی ۱۳۴۴ - تصویر ۲۱۵

نظرات